به گزارش مشرق، هنوز این عکس است که ما را به رخدادهای بزرگ دنیا گره میزند. جنگها، بلایای طبیعی، نشستهای سیاسی، کنسرتها و ... اساس اینستاگرام به عنوان یکی از پرمشتریترین فضاهای اجتماعی بر همین است. عکس و ویدئو اما عکس قوت غالب این فضاست. در دنیای ورزش هم عکسها میمانند. برای ذهن شیفته نوستالژی ما جلدهای کیهان ورزشی و دنیای ورزش قابهای ماندگارند. اصلاً رفتن عکس ورزشکار روی جلد نشریات یکی از بهانههای اشتیاق آنها برای درخشش است. برای بیشتر دیده شدن، بیشتر تحسین شدن.
در این چندسال عکسها خاطرات فوتبالی مشترک ما هستند. کارلوس کیروش خیس از باران در جام جهانی 2014، علیرضا بیرانوند با چشمهای بسته خیمه زده روی توپی که از روی نقطه پنالتی از کریستیانو رونالدو گرفت، پهلوی زخمی امید ابراهیمی در دیدار با مراکش، خط و نشان کشیدن کریم انصاریفرد و سردار آزمون برای رونالدو، رد شدن زیدان از کنار جام جهانی 2006 بعد از اخراج در فینال مقابل ایتالیا، پرواز مارادونا در جام جهانی 1986 و گل زدن با دست به پیتر شیلتون، روبرتو باجو پشت ضربه پنالتی در جام جهانی 1994 دست به کمر و خیره به توپ، صورت معصومانه آندرس اسکوبار بعد از گل به خودی با لباس کلمبیا در جام جهانی 1994 که منجر به مرگش شد، پای حسین کعبی روی صورت فیگو در جام جهانی 2006 ... این قابها ماندهاند. با عکس بیشتر ماندهاند.
عکاسان همراهان همیشگی تیمهای ملی هستند. بخشی از کاروان که انگار بدون آنها هواپیمای ورزشکاران نمیتواند پرواز کند اما به دلایلی که هنوز مشخص نیست عکاسان از همراهی تیم ملی فوتبال ایران بازماندهاند. این ماجرا و محدودیتهایش از زمان کیروش متداول شد و حالا انگار به یک رویه تبدیل شده است. به شکلی که عملاً عکاسان حذف شدهاند.
عکاسان ثبت کنندگان بخشی از تاریخ هستند. حتی اگر بهترین گوشیهای تلفن همراه یا فیلمبرداری را همراه داشته باشیم، ثبت عکس حرفهای هنر عکاسان است. آنها باید این کار را برای تاریخ انجام دهند. حذف آنها، حذف بخشی از روایتگران تاریخ فوتبال است.
* احسان محمدی